هلیاهلیا، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه سن داره

هلیا عشق خاله آزاده

هلیای من

این دستای هلیا جونمه که گذاشت توی اسکنر تا خاله بذاره اینجا. لازم به ذکره که دستای دخترکم عین دستای خودمه. ...
25 مرداد 1390

هلیا شمالی شده!!!

سلام .بابت این همه تأخیر عذرخواهی می کنم. این روزها یا شرکت نیومدم و مرخصی بودم و یا سرم خیلی شلوغ بود. راستش دل و دماغ هم نداشتم. از یک ماه پیش حتی کمتر از گذشته هلیامو می بینم.دو هفته دوهفته میرن شمال می مونن. یعنی از وقتی که شمال خونه گرفتن دیگه هلیام شمالی شده و کمتر تهران میاد تا ببینمش. اما جالبه بگم که بازی کنار دریا از هلیام یه مانکن برنزه خوشگل ساخته. یه باربی کوچولوی برنزه. نمکی که بود نمکی تر شده.خاله قربونش بره.دخترم اونجا باغ وحش راه انداخته.خروس،مرغابی،قورباغه.فکر کنم اگر تمساح هم بود نگه می داشت دخترکم.تازه یه حوض آب هم سفارش دادن تا مرغابیهاشون آب تنی کنن.خلاصه کلی بهش خوش می گذره و این درد دوریشو برام راحت تر می کنه.هلیای...
9 مرداد 1390

هلیام بدون خالش رفته شمال

هلیای خاله از پنجشنبه 2 تیر ماه رفته شمال و خاله خودشو تنها گذاشته. البته اونجا خیلی بهش خوش می گذره و به قول خودش می خواد صد سال اونجا بمونه. بهت خوش بگذره گل من. فقط مراقب خودت باش تا دوباره از روی دوچرخه نیفتی. دوست دارم فرشته من . ...
5 تير 1390

نمایش خود خودشه

هلیای خودم دیروز با مامانی و مامان پرستو رفته نمایش خود خودشه. خود کوچولوی قشنگم ازم خواست اینجا اینو بنویسم.دختر خوبم همیشه هوای خالشو داره و با شیرین زبونیاش دیوونم می کنم. عزیزم خاله خیلی خیلی دوستت داره. ...
31 خرداد 1390

هلیا و اسکیت بازی

        هلیای خاله دیشب با من حرف می زد برام تعریف کرد که کلی اسکیت سواری کرده و یاد گرفته که بدون اینکه بیفته اسکیت بازی کنه. درضمن مامانش هم گفته که توی چند روز اخیر دختر کوچولوی خوب و حرف گوش کنی بوده.قربونت بره خاله . ...
25 خرداد 1390

روز مادر

دیشب رفتم پیش هلیا جونم. لباس عروس پوشیده بود و پشت پنجره منتظرم بود . وقتی هم که درباز شد و منو دید پرید بغلم. دلمون خیلی برای هم تنگ شده بود.تا آخر شب هم با هم بودیم.ولی هلیا موقع رفتنمون دوباره گریه کرد و بهونه گرفت.دیدن اشکهایش برام خیلی سخت بود. تازه دخترم به مناسبت روز مادر برام نامه نوشته بود. هدیه گل سر و بلوز خریده بود و با وسواس و عشق برام کادو کرده بود. یعنی یه جعبه هدیه برام درست کرده بود حاوی: نامه، گل سر، آدامس و تازه انبر آشپزخونه(که نیاز داشتم) هم خریده بود.کاغذ کادو هم خودش درست کرده بود.عاشقتم دختر مهربون و گلم.ازت ممنونم. ...
25 خرداد 1390